از نو

جون 12, 2010

بسم الله الرحمن الرحیم

درست یک سال کبیسه از آخرین یادداشتی که اینجا گذاشته ام می گذرد. و حالا فکر می کنم… ولش کن اصلا؛ نقطه، سرخط.
یا علی مددی

از خیلی وقت قبل از راه افتادن جو انتخاباتی توی ایران آدم‌های متعددی از اطرافیانم ازم پرسیدن که «به کی رای می‌دی؟»» و من عموماً با احتمال «تردید در انتخاب بین دو نفر» و گاهی با شوخی سوال آن‌ها را از سرم باز می‌کردم. انتخابات در ایران –طبق قانون اساسی- با شیوه‌ی رای گیری مخفی انجام می‌شود و بنابراین «هیچ کس» ملزم نیست که رای خودش را اعلام کند. اما من می‌گم.

واقعیت اینه که من تا حدود پانزده-بیست روز پیش نظرم بیش‌تر متمایل به «میرحسین موسوی» بود تا «محمود احمدی‌نژاد». پس در جمع‌های مختلف از «شخص میرحسین موسوی و بعضی از اطرافیان او» –نه حامیان؛ دقت کنید- دفاع می‌کردم و او را در بسیاری از ابعاد هم‌تراز «شخص احمدی‌نژاد» می‌دانستم. مثل روحیات و افکار انقلابی و …

اما از وقتی احساس کردم که «موسوی» دهه‌ی هشتاد، دیگر آن «میرحسین» دهه‌ی شصت نیست، مطمئن شدم که با افتخار باید به «محمود احمدی‌نژاد» رای داد؛ به خاطر این که «می‌توان او را نقد کرد» به راحتی و بدون ترس! به خاطر این که پایش را در «منطقه‌ی ممنوعه‌ی قدرت» گذاشته… و به خاطر خیلی چیزهای دیگر.

کتمان نمی‌کنم که این رای من، صد درصدش «رای آری به احمدی‌نژاد» نیست؛ بل‌که بخشی‌ش «رای لج» است! یعنی از لج “موسوی» به “احمدی‌نژاد” رای می‌دهم!

در مورد «رای لج»! این مطلب بابک داد را بخوانید.

لینک‌های خوشمزه و شیر شده‌های گوگل ریدر را هم در نوار کناری وبلاگ حتماً ببینید و بخوانید.

feed-icon-grayscale-16x16 خوب است که مشترک فید این وبلاگ بشوید:
http://feeds.feedburner.com/Approachblog

چه قدر خوب می‌شد اگر سیستم‌های مدیریت محتوا به طور عام و سرویس‌های وب‌لاگ‌نویسی به طور خاص، امکانی برای افزودن خودکار سرآیند (Header) و پانوشت (Footer) به مطالب منتشر شده می‌دادند. این طوری دیگر لازم نبود تا وب‌لاگ‌نویسانی مثل ایشان،‌ در انتهای هر پست، برای دعوت به اشتراک فیدهای وبلاگ خود، چند خط را کپی – پیست کنند. آن وقت دیگر لازم نبود که من مشترک، هر بار که آیتم مربوط به این فیدها را در گوگل ریدر باز می‌کنم، این چند خط را هم ببینم. (من که قبلاً مشترک این فیدها شده‌ام، چه نیازی به دیدن این سطور دارم؟)

feed-icon-grayscale-16x16 خودحرف‌گوش‌نکنی!: در فید وبلاگم عضو شوید لطفاً! http://feeds.feedburner.com/Approachblog

بسم الله

در مهندسی نرم‌افزار اولین و  یکی از مهم‌ترین کارهای توسعه‌ی یک برنامه، طراحی درست و اصولی پایگاه داده است. در صورتی که تیم توسعه به هنگام طراحی دیتابیس به نیازمندی‌های اصلی توجه نکند و آینده‌نگری برای پروژه نداشته باشد، به طور قطع نرم‌افزار تبدیل به یک Legacy System خواهد شد و توسعه و نگهداری آن در آینده بسیار سخت و حتا محال خواهد بود. بنابراین لازم است تا در مراحل اولیه‌ی طراحی به نیازمندی‌های آینده توجه کافی شود و تا حد ممکن بانک اطلاعاتی نرم‌افزار به شکل بهینه و کارآمد ساخته شود.

«وردپرس» یک سیستم مدیریت محتوا –به طور خاص برای وبلاگ نویسی- است که به نظر بسیاری به شکل کاملاً حساب‌شده و اصولی طراحی شده و توسعه داده می‌شود. حتماً بخشی از موفقیت وردپرس در پیشرفت سریع آن، مربوط به طراحی بسیار خوب دیتابیس آن است. در شکل زیر شِمای (Schema) پایگاه داده‌ی نسخه‌ی 2.7 وردپرس را مشاهده می‌کنید. (منبع: وبلاگ KAPISH) برای مشاهده‌ی تصویر بزرگ‌تر روی آن کلیک کنید.

شمای پایگاه داده وردپرس

من اگر روزی بخواهم وب‌سایتی را طراحی و برنامه نویسی کنم و در آن بخشی را برای انتشار محتوا (به هر شکل: خبر، وبلاگ، …) داشته باشم،‌ حتماً از بخشی از این شِما برای طراحی دیتابیس آن استفاده می‌کنم. (مشخصاً قسمت آبی رنگ که شامل جداول مربوط به نوشته‌هاست)

نسخه‌ی pdf این شِما را از این‌جا دریافت کنید.

تقریباً از همان ابتدای ورود اینترنت به خانه‌های ایرانی، شرکت مخابرات و شرکت‌های ارائه‌کننده‌ی خدمات دست‌رسی به اینترنت موظف به پالایش و فــیــلتــرینــگ محتواهای مغایر مقررات شدند. در نتیجه برای این کار نرم‌افزارهای مختلفی خریداری (و بعضاً با عرض شرمنده‌گی: دزدیده!) شدند که البته هر کدام کم و بیش اشکالاتی داشته و دارند. و گاهی باعث بلاک شدن اشتباهی وب‌سایت‌ها می‌شوند.

موضوع بلاک شدن اشتباهی صفحات وب، بیش‌تر از همه، کاربران دانش‌گاهی را آزار می‌داد و مانع دست‌رسی ایشان به منابع علمی می‌شده و می‌شود. برخی از دانش‌گاه‌ها برای حل این موضوع اقدام به عرضه‌ی سرویس اینترنت بی‌محدودیت برای دانش‌جویان خود کردند که خود این مساله معضل دیگری شد! در سایت‌های اینترنت بعضی دانش‌گاه‌ها، فعالیت کاربران با عامل انسانی مونیتور می‌شود.

تا چندی پیش هرگاه که کاربران اینترنتی با صفحه‌ی بلاک شده‌ای مواجه می‌شدند، ناچار از خیر مشاهده‌ی آن صفحه گذشته و آن را می‌بستند. البته چندین بار شرکت مخابرات نشانی ایمیلی را برای گزارش مسدود شدن اشتباه وب‌سایت‌ها از طریق رسانه‌ها اعلام کرده بود. اما ناآگاهی اکثر کاربران از وجود چون‌این چیزی، امکان گزارش آن به مسئولان مربوط می‌گرفت.

blocked چند روز پیش وقتی با یک وب‌سایت بلاک شده مواجه شدم، دیدم که پیام مربوط به آن کمی تغییر داده شده و از کاربران می‌خواهد که در صورتی که سایت مورد نظر «به اشتباه فیلتر شده است با پست الکترونیکی filter@dci.ir» مکاتبه کنند.

به نظرم این موضوع به هم‌راه رفع فــیــلــتــرینــگ چند وب‌سایت بی‌مورد و معروف دیگر،‌ می‌تواند نویدبخش عزم مسئولان دست‌اندرکار پالایش اینترنت، برای تجدید نظر در روند سال‌های گذشته و اصلاح اشکالات سیستم پالایش باشد. و البته در این مورد از مشترکان درخواست هم‌کاری دارند. با این حساب می‌توان امیدوار بود که به تدریج وب‌سایت‌های مفید از بند فــیلـــــتر رهایی یابند.

اما من یک سوال برایم باقی است و آن این که اگر کاربری با یک سایت فــیلــتر شده مواجه شود، قبل از آن‌ که از محتوای آن باخبر باشد،‌ چه‌گونه می‌تواند بداند که این سایت به اشتباه فــیلـــتر شده یا نه؟ فرض بر این است که برای نخستین بار و مثلاً از طریق جست‌وجو به وب‌سایت یادشده رسیده است.

شیخ اصلاحات در زنجان - آیت الله ! کروبیسابق بر این مشاهده می‌شده که افرادی –بی آن‌که شایسته‌گی علمی لازم داشته باشند- با جعل القاب و مدارک دانشگاهی درصدد استفاده از مزایا و یا جایگاه اجتماعی خاص این عناوین بوده‌اند. این مساله تنها در بین افراد عادی جامعه وجود نداشته و در سطح مدیران عالی کشوری نیز گاهی رخ می‌نموده و می‌نماید. حتا تا آن‌جا که موضوع مدرک دکترای تقلبی یکی از مسئولان، در سال گذشته، بحث‌های بسیاری را در کشور برانگیخت و در نهایت به استیضاح وی انجامید. و البته یکی از علل این مساله «عطش داشتن مدرک دانشگاهی» است که در جای خود به آن باید پرداخته شود. (فکر می‌کنم شماره‌های نخستین ماه‌نامه‌ی راه چند مطلب در این موضوع داشته باشد.)

اما در مورد مدارج حوزوی این مساله تا به امروز دیده نشده و یا بسیار کم‌تر اتفاق افتاده است. من البته زیاد با سیستم حوزه آشنا نیستم، اما فکر می‌کنم چون هدف عمومی طلبه‌ها –برخلاف عموم دانش‌جوها- از تحصیل کسب مدرک و درجه و رتبه برای ارتقای سطح شغلی و مالی نیست، این ماجرا برای حوزه تکرار نمی‌شود. ضمن آن‌که نظام ارزیابی و سنجش در حوزه‌های علمیه با سیستم نمره‌دهی دانش‌گاه متفاوت است. هم‌چون‌این رسیدن به درجه‌ی اجتهاد و مرجعیت ،اگرچه ممکن است آرزوی بسیاری از طلاب علوم دینی باشد، اما در عمل عده‌ی بسیار کمی از ایشان به این رتبه می‌رسند.

اما گویا در سال‌های اخیر برای برخی از اهل سیاست که سال‌ها اشتعال در مناصب مدیریتی ایشان را از فضای علمی حوزه دور کرده، عناوین و القاب بالامرتبه‌ی حوزوی جذابیت تازه‌ای پیدا کرده است. چند وقتی هست که گاهی خبری از اقدام‌های بعضی از شیوخ اهل سیاست برای ورود به بحث مرجعیت (مثل تصمیم برای پرداخت شهریه به طلاب که معمولاً از سوی دفاتر مراجع معظم تقلید انجام می‌گیرد) می‌رسد.

مساله‌ی دیگری که بد نیست به‌ش اشاره شود این‌که گاهی اطرافیان یک شخص برای جلب نظر مساعد او نسبت به خویش از عناوینی استفاده می‌کنند که شاید واقعیت نداشته باشد. مثل «مهندس»خواندن یک دانش‌جوی ترم اولی. یا «حاج‌آقا»، «دکتر» و «حضرت آیت‌الله»! این‌جا شاید مقصر اصلی «اطرافیان» باشند که البته این هم خبر از یک ناسالمی اجتماعی در جامعه‌ی ایرانی می‌دهد.

عکس: دوربین گوشی موبایل نگارنده!

میرحسین هم آمد

مارس 11, 2009

مستضعفان این مطمئن‌ترین پایگاه برای ارزش‌های برآمده از انقلاب اسلامی و آماده‌ترین قشر برای اصلاحگری و پایبندترین پشتوانه برای اصول و اصول‌گرایی صبورانه به‌گوشند که آیا فرزندان مصدرنشین‌شان همچنان به جایگاه عزیز آنان اقرار می‌کنند و بر وظایف تخطی‌ناپذیرشان در حمایت از منافع محرومین اصرار می‌کنند.

معنای این انتظار را چگونه لمس کرده‌ است کسی که نداند در سفره‌های کوچک آنان اولی‌تر از نان اعتنای صادقانه به ارزش‌هایی است که جان جوانانشان را خرج آن کرده‌اند؟ این اولویتی است که چشمه‌های برکت را از زمین می‌جوشاند.